Archive for آوریل 30th, 2011

30 آوریل 2011

نقدی بر»گردهمایی عناصر حیاتی» / معصومه ذاکری

      «موسی عامری‌پور» از هنرمندان صاحب نام حوزه تجسمی استان هرمزگان است که توانسته در ارائه‌ی آثار خود همواره مخاطب را با خود همراه کند. این هنرمند چندی پیش چیدمانی تحت عنوان «گردهمایی عناصر حیاتی» در ساحل غدیر به نمایش گذاشت. متن زیر بازخورد اثریست در ذهن مخاطبی که او را از جهت یک هنرمند حوزه‌ی تجسمی می‌شناسد و همواره منتظر دیدن کارهای تازه‌تری از اوست:
چیدمان موسی عامری‌پور را در اولین روز افتتاح دیدم با اینکه هر کدام از آثار را به تنهایی با قابی از طبیعت در پس زمینه‌اش دوست داشتم اما قانع نشدم که این قاب‌ها چیدمانی‌ست که برای همین فضا طراحی شده است.


در تعریف هنر چيدمان يا  Installation art آمده : «هنراستفاده كردن از عناصر است برای بيان تجربه هنرمند از فضايي مشخص.» هر چند این تعریف، تعریف جامعی نیست اما چیزی که بدیهی‌ست فضا در آثار چیدمان پررنگ‌ترین نقش را در انتقال دیدگاه هنرمند به مخاطب (عام و خاص) ایفا می‌کند و عناصر به گونه‌ای طراحی می‌شوند که وجودشان در گرو  فضا و  مکانی است که برای آن طراحی شده‌اند  و مخاطب که به عنوان جزئی از زمان و فضا ست می‌تواند اثر هنری را به اتمام برساند.
انتخاب پارک ساحلی غدیر که فضایی در ارتباط با طیف وسیعی از افراد اجتماع است انتخاب خوبی است برای بیان ایده‌ای با نام عناصر حیاتی با وجود مولفه‌هایی که می‌تواند به خلق اثر کمک کند حال آنکه از این مولفه‌ها آن طور که باید بازی گرفته نشده است، دریا به عنوان بزرگترین مولفه‌ی شناخته شده‌ی سایت کمترین حضور را در خلق اثر موسی عامری‌پور  ندارد به گونه‌ای که بالا بودن آب دریا با پایین بودن آن فرقی نمی‌کند و این خلاف تصوری‌ست که انتظار می‌رود.
آفتابی که می‌توانست به عنوان عنصری حیاتی در تکمیل اثر هنرمند نقش بسزایی ایفا کند به کلی فراموش شده و ما  تنها سایه‌هایی اتفاقی  از کار می بینیم که در ساعات مختلف روز تغییر می‌کنند اما  تاثیرگذاری چندانی  روی کل اثر ندارند و در واقع تفاوت چندانی بین تصویری که یک فرد در ساعت  12 ظهر می‌بیند با تصویری که فرد در ساعت 6 بعد از ظهر می‌بیند مشاهده نمی‌شود.
مساله‌ی دیگر حضور خود مخاطب است. اینکه قاب‌ها در ارتفاع دید بیننده نصب شده و از فاصله‌ی دور هم قابل دیدن است این امکان را فراهم آورده که دیده شوند و مخاطب را به سوی خود بکشانند اما همچنان ناهماهنگ با محیط و به عنوان عنصری بیرونی می‌نماید. مخاطب در مواجهه با اثر همزمان، هم نظاره‌گر و هم تكميل كننده اثر است. او از طرفى به بررسى اثر چيدمان مى‌پردازد و از سوى ديگر، درگير تفكراتى می‌شود كه در ذهنش  به وجود مى‌آيد. می‌تواند میان کار راه برود، بچرخد و یا به راحتی از کنار آن عبور کند اما خود را در بطن کار احساس نمی‌کند و چراهایی در ذهن خود می‌بیند که در نهایت به پاسخ درستی نمی‌رسد. (اثر چه ارتباط موثری می‌تواند با محیط داشته باشد و چرا در این ساعت روز و در این مکان خاص به نمایش گذاشته شده‌اند و ایده‌ی اصلی شکل دهنده‌ی این اتفاق چه بوده ؟)
شاید اگر به مسایلی چون نور، فضا، زمان و بازخورد عکس العمل‌های مخاطب توجه بیشتری می‌شد ابعاد واقعی‌تری از اثر به عنوان اثری معاصر قابل درک می‌شد.

کُنش دیگری که در ذهن مخاطب در برخورد با اثر ایجاد می‌شود  تقابل ذهن سنت گرای هنرمند است با  ارائه ی متفاوتی (از نظر فضای اجرا) که از آثار خود دارد این دوگانگی در اندیشه و اجرا تا حدی به فهم اندیشه‌ی هنرمند لطمه زده. موسی عامری‌پور سعی کرده با قرار گرفتن در محیطی غیر متعارف، اندیشه‌ای جدید را به نمایش بگذارد اما همچنان درگیر فرم و ساختار است درگیر بازی با جزئیات است. این جزئی‌نگری تا حدی‌ست که باعث شده ما شاهد چیدمان عناصری استعاری و سمبولیک در قالب قاب‌هایی باشیم که هر کدام به صورت جداگانه ایفای نقش می‌کنند بدون اینکه در فرایند یک کار چیدمان یا ترکیبی دخیل باشند. شاید  قرار دادن ماهی‌های خسته در قاب‌هایی که آب ندارند با پس زمینه‌ی دریا و آدم ها در 2 تا 3 تابلو کافی می‌نمود و تصویر قابل فهم‌تری از موضوع به مخاطب ارائه می‌داد اما تکرار آنها با ترکیب‌های مشابه از تاثیر آن کاسته .همان‌طور که گاهی تکرار یک نماد در یک تابلو از تاثیر نمادین بودن آن می‌کاهد.
با این همه جسارت اجرای اثر در فضایی که هنرمندان کمتر مجال ارائه می‌یابند قابل ستایش است. امید به دیدن اجراهای تازه‌ای از موسی عامری‌پور عزیز!

معصومه ذاکری

در همین باره: گزارش تصویری