{لحظه} کاری است از معین راشدی و بهروز حبیبزاده
22 ژانویه 2011
من و پنج بزرگوار
امشب خیام را گشودم، گفت:
» زان پیش که بر سرت شبیخون آرند
فرمای که تا بادهی گلگون آرند»
مولوی گفت:
«نفس، سوفسطایی آمد، میزنش
کش زدن سازد، نه حجت گفتنش»
فردوسی گفت:
«همیشه هنرمند بادا تنت
رسیده به کام دل روشنت»
حافظ گفت:
«بکوی میکده یارب سحر چه مشغله بود
که جوش شاهد و ساقی و شمع و مشعله بود»
سعدی گفت:
«دریای فراوان نشود تیره به سنگ
عارف که برنجد تنک آبست هنوز»
لذتها بردم از پنج بیت این پنج بزرگوار؛ شما هم شریک من!
دیدگاههای تازهی خوانندگان